عربستان در حال تثبیت خود به عنوان معمار نظم جدید خاورمیانه است/ ایران متضرر نظم جدید است – نیوزلند

ریاض بهطور پیشتاز در حال شکل دادن به سیاستهای منطقهای است تا خود را بهعنوان یک رهبر دیپلماتیک و معمار نظم جدید خاورمیانه تثبیت کند. این ابتکار، با پرداختن به مسائلی همچون عادیسازی روابط با اسرائیل و ارائه تضمینهای امنیتی جامع، همچنین به واقعیتهای ژئوپلیتیکی یک جهان چندقطبی میپردازد، جایی که بازیگرانی مانند چین و اتحادیه اروپا نقش فزایندهای دارند.
به گزارش سرویس بین الملل نیوزلند، «شورای خاورمیانه در امور جهانی» در مقالهای به بررسی روابط اتحادیه اروپا و شورای همکاری خلیج فارس تحت تاثیر ریاست جمهوری ترامپ پرداخته که در ادامه آمده است.
ورود دونالد ترامپ برای دومین دوره ریاستجمهوری به کاخ سفید، سؤالات مهمی را برای خاورمیانه مطرح میکند.
ترامپ در حالی کار خود را آغاز کرد که تنها چند روز از توافق آتشبسی میگذشت که با هدف پایان دادن به جنگ فاجعهبار ۱۵ ماهه بین اسرائیل و حماس صورت گرفته بود؛ جنگی که منطقه را تا مرز یک درگیری تمامعیار پیش برده بود.
اکنون به نظر میرسد رئیسجمهور قصد دارد رویکرد خود مبنی بر «اول آمریکا»، دیپلماسی مبتنی بر معاملات، و کاهش مشارکت ایالات متحده در نهادها و معاهدات چندجانبه—یا خروج کامل از آنها—را ادامه دهد.
در واقع، تمرکز ترامپ بر اولویت دادن یکجانبه به منافع آمریکا بر فراز اتحادها میتواند مشوقی برای نزدیک شدن بیشتر شرکای نزدیک ایالات متحده، مانند اتحادیه اروپا و شورای همکاری خلیج فارس—بهویژه عربستان سعودی—به یکدیگر باشد تا بهصورت مستقلتر به حل مسائل مشترک بپردازند.
بهطور سنتی، کشورهای خلیج فارس بهشدت به حمایت نظامی و دیپلماتیک ایالات متحده وابسته بودهاند. با این حال، اتحادیه اروپا در سالهای اخیر فعالیتهای خود را در خاورمیانه افزایش داده و بر دیپلماسی چندجانبه و ثبات منطقهای تأکید کرده است. همزمان، کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در تلاش بودهاند تا روابط خود را با دیگر قدرتهای بزرگ مانند چین و روسیه متعادل کنند و همچنین ابتکارات مستقلی را برای حل مسائل منطقهای دنبال کنند.
یکی از این ابتکارات، نشست اتحادیه اروپا و شورای همکاری خلیج فارس بود که در ماه اکتبر در بروکسل برگزار شد و بر تعهدی تازه برای احیای روند صلح خاورمیانه تأکید داشت.
در حالی که این تلاش بر مبنای طرحی است که دو دهه پیش آغاز شد—ابتکار صلح عربی که مورد حمایت عربستان سعودی است—احیای آن نشاندهنده نقش فعالتر عربستان تحت رهبری ولیعهد محمد بن سلمان است.
کاهش وابستگی اعراب به آمریکا
ریاض بهطور پیشتاز در حال شکل دادن به سیاستهای منطقهای است تا خود را بهعنوان یک رهبر دیپلماتیک و معمار نظم جدید خاورمیانه تثبیت کند. این ابتکار، با پرداختن به مسائلی همچون عادیسازی روابط با اسرائیل و ارائه تضمینهای امنیتی جامع، همچنین به واقعیتهای ژئوپلیتیکی یک جهان چندقطبی میپردازد، جایی که بازیگرانی مانند چین و اتحادیه اروپا نقش فزایندهای دارند.
ریاض بهطور پیشتاز در حال شکل دادن به سیاستهای منطقهای است تا خود را بهعنوان یک رهبر دیپلماتیک و معمار نظم جدید خاورمیانه تثبیت کند
این نشست و ائتلاف جهانی برای اجرای راهحل دو کشوری نشاندهنده عزم جدیتر کشورهای عربی برای رسیدگی به بحرانهای منطقه، از جمله مسئله اسرائیل و فلسطین، و کاهش خطرات یک درگیری طولانیمدت است.
در حالی که عربستان سعودی خود را بهعنوان یک قدرت منطقهای در این موضوعات مطرح میکند، همکاری آن با اتحادیه اروپا میتواند نشانهای از تغییر در ساختار اتحادهای خاورمیانه باشد؛ تغییری که احتمالاً به کاهش وابستگی کشورهای خلیج فارس به ایالات متحده بهعنوان قدرت مسلط خارجی در منطقه منجر خواهد شد.
آثار منفی سیاست «اول آمریکا» بر متحدان سنتی
بازگشت ترامپ به کاخ سفید محاسبات ژئوپلیتیکی را پیچیدهتر میکند. در دوره اول ریاستجمهوری، ترامپ سیاست خارجی خود را بر روابط دوجانبه متمرکز کرد، که اغلب به قیمت ائتلافهای سنتی و توافقات چندجانبه تمام میشد. در خاورمیانه، این رویکرد به تمرکز بر معاملات تسلیحاتی با عربستان سعودی، توافقنامههای عادیسازی موسوم به «پیمانهای ابراهیم» بین اسرائیل و کشورهای عربی، و تأکید بر همکاری اقتصادی بیشتر منجر شد.
با این حال، رویکرد انزواطلبانه ترامپ و سیاست «اول آمریکا» او به نظر میرسد چالشهایی را برای بلوکهای منطقهای و نهادهای چندجانبه ایجاد کند. خروج او از توافق هستهای ایران در سال ۲۰۱۸ و بدبینیاش نسبت به ناتو، نشاندهنده گرایش کلی او به کاهش تعاملات جهانی بود.
تاکنون، او ایالات متحده را از سازمان بهداشت جهانی و توافق پاریس درباره تغییرات اقلیمی خارج کرده، بیشتر کمکهای خارجی آمریکا را متوقف ساخته و بر متحدان کلیدی آمریکا تعرفههای تجاری اعمال کرده است.
اگر این رویکرد در دوره دوم ریاستجمهوریاش ادامه یابد، عربستان سعودی ممکن است کاهش نقش آمریکا در خاورمیانه را فرصتی برای افزایش استقلال خود تلقی کند
اگر این رویکرد در دوره دوم ریاستجمهوریاش ادامه یابد، عربستان سعودی ممکن است کاهش نقش آمریکا در خاورمیانه را فرصتی برای افزایش استقلال خود تلقی کند. تلاشهای صلح به رهبری عربستان میتواند راهی برای ریاض باشد تا خلأ ناشی از عقبنشینی واشنگتن از رهبری جهانی را پر کند.
پیچیدگی روابط ریاض و واشنگتن در دوره ترامپ
همزمان، سبک معاملهگر ترامپ ممکن است روابط آمریکا و عربستان را پیچیده کند. با وجود اشتراکات استراتژیک میان واشنگتن و ریاض، ترامپ ممکن است برای حمایت آمریکا، امتیازات مستقیمی طلب کند، چه در قالب امتیازات اقتصادی و چه در قالب همسویی با اولویتهای سیاست خارجی آمریکا. اگر ریاض احساس کند که خواستههای واشنگتن بیش از حد سختگیرانه است، ممکن است برای پیشبرد اهداف خود به شرکای جایگزین روی بیاورد.
فرصتی طلایی برای اروپا
این وضعیت میتواند فرصتی برای اتحادیه اروپا فراهم کند تا نقش بیشتری در دیپلماسی منطقهای ایفا کند، بهویژه در همکاری با شورای همکاری خلیج فارس (GCC). این بلوک اروپایی میتواند با جنبههای چندجانبه ابتکار صلح عربی همسو شود، بهویژه با توجه به دیدگاههای متفاوتی که پس از ۷ اکتبر پدید آمده است.
کشورهای اروپایی مدتهاست که از راهحل دو دولتی برای مناقشه اسرائیل و فلسطین حمایت کردهاند، توسعه شهرکهای اسرائیلی در کرانه باختری را مورد انتقاد قرار دادهاند و اهرم اقتصادی قابلتوجهی بر اسرائیل دارند.
آنها همچنین از تثبیت یمن و منطقه بهطور کلی حمایت قوی کردهاند. علاوه بر این، تمایل اروپا به کاهش وابستگی انرژی خود به بازیگران خارجی—بهویژه روسیه—آن را به شریک طبیعی برای کشورهای خلیج فارس تبدیل میکند که به دنبال گسترش نفوذ اقتصادی و دیپلماتیک خود هستند.
این رابطه در حال تحول میان اتحادیه اروپا و شورای همکاری خلیج فارس (GCC) میتواند نقش ایالات متحده را در برخی مباحث چندجانبه کمرنگ کند و بهطور بالقوه نفوذ واشنگتن در خاورمیانه را کاهش دهد، در حالی که اتحادیه اروپا را به تعهدات بیشتری نسبت به این منطقه متعهد میسازد.
واکنش اتحادیه اروپا به ابتکار صلح به رهبری کشورهای عربی میتواند نشاندهنده تعهدی اساسی و نقش در حال تحول آن در دیپلماسی خاورمیانه باشد و به اروپا این فرصت را بدهد که خود را بهعنوان وزنهای متعادلکننده در برابر سیاستهای آمریکا مطرح کند
واکنش اتحادیه اروپا به ابتکار صلح به رهبری کشورهای عربی میتواند نشاندهنده تعهدی اساسی و نقش در حال تحول آن در دیپلماسی خاورمیانه باشد و به اروپا این فرصت را بدهد که خود را بهعنوان وزنهای متعادلکننده در برابر سیاستهای آمریکا مطرح کند.
در صورت دریافت حمایت کافی، این ابتکار میتواند پیامدهای گستردهای برای ثبات خاورمیانه و ژئوپلیتیک جهانی داشته باشد. با اولویت دادن به حلوفصل مناقشه اسرائیل و فلسطین و پیشنهاد یک چارچوب امنیتی قوی منطقهای، عربستان سعودی در تلاش است تا به برخی از ریشههای بیثباتی در منطقه بپردازد. در صورت موفقیت، این امر نهتنها موقعیت ریاض را بهعنوان یک قدرت منطقهای تقویت میکند، بلکه الگویی برای صلح با سایر کشورها ارائه خواهد داد.
با این حال، مسیر پیش رو بدون چالش نخواهد بود. رویکرد قاطع عربستان ممکن است با مقاومت ایران روبهرو شود، کشوری که نفوذ منطقهای آن پس از مجموعهای از ضربات از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ به بعد، با تهدید مواجه شده است. به همین ترتیب، دستیابی به اجماع میان کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، که اولویتهای متفاوتی دارند، ممکن است دشوار باشد. موفقیت این ابتکار به توانایی ریاض در ایجاد تعادل میان این پویاییها و جلب حمایت قدرتهای جهانی بستگی دارد.
علاوه بر این، اتحادیه اروپا نیز با اختلافات داخلی مواجه است. اعضای این بلوک در مسائلی مانند سیاستهای مهاجرت و پناهندگان، دفاع و امنیت، و نحوه واکنش به جنگ روسیه و اوکراین، اولویتهای متفاوتی نشان دادهاند.
قاطعیت منطقهای
کارزار دیپلماتیک به رهبری عربستان سعودی بر ثبات منطقهای بهعنوان اولویتی تأکید دارد که نیازمند ابتکار عمل، رهبری و اجرای سیاستها توسط دولتهای عربی است. این امر مستلزم بررسی جدی است، از جمله در مورد امکانپذیری راهحل دو دولتی برای مناقشه اسرائیل و فلسطین، با قدس شرقی بهعنوان پایتخت دولت آینده فلسطین، و همچنین توافقات سیاسی برای رسیدگی به بحرانهای گستردهتر منطقهای، مانند وضعیت لبنان، که در مسیر دستیابی به ثبات منطقهای نقش دارد.
با بازگشت ترامپ به کاخ سفید، روابط اتحادیه اروپا و شورای همکاری خلیج فارس (GCC) میتواند با فرصتها و چالشهای جدیدی روبهرو شود. در حالی که ایالات متحده بهطور سنتی قدرت مسلط در منطقه بوده است، کشورهای شورای همکاری خلیج فارس تمایل بیشتری به همکاری با شرکای جایگزین نشان دادهاند. این روند نهتنها میتواند حضور آمریکا را به چالش بکشد، بلکه ممکن است زمینه را برای نقشآفرینی جدیتر بازیگرانی مانند چین و روسیه فراهم کند.
در نهایت، چارچوب صلح به رهبری کشورهای عربی یک چشمانداز بلندپروازانه برای خاورمیانه ارائه میدهد و نشاندهنده تمایل ریاض به ایفای نقش رهبری، بهجای پیروی است
در نهایت، چارچوب صلح به رهبری کشورهای عربی یک چشمانداز بلندپروازانه برای خاورمیانه ارائه میدهد و نشاندهنده تمایل ریاض به ایفای نقش رهبری، بهجای پیروی است. برای اتحادیه اروپا، این وضعیت فرصتی برای تعمیق مشارکت در دیپلماسی خاورمیانه محسوب میشود و به این بلوک امکان میدهد اهداف خود را در زمینه امنیت انرژی و ثبات منطقهای پیش ببرد.
اتحادیه اروپا میتواند خود را بهعنوان جایگزینی برای خلأیی که آمریکا ممکن است در زمینه تضمینهای مربوط به ظرفیتسازی، مذاکرات صلح و سایر نیازهای اقتصادی و استراتژیک بر جای بگذارد، مطرح کند.
برای واشنگتن، چالش اصلی سازگاری با عربستان سعودی و سایر قدرتهای منطقهای است که اکنون بهدنبال اتحادها و همکاریهای جدید در خارج از چارچوب سنتی با آمریکا هستند. در نهایت، موفقیت این تلاشها به میزان تمایل همه طرفها برای همکاری در شکلدهی به فصل جدیدی برای منطقه بستگی دارد—فصلی که در آن هیچ قدرتی بهتنهایی کنترل کامل اوضاع را در دست ندارد.
منبع:www.tabnak.ir